۱۳۸۵/۱۰/۰۴

وروجككان

ايستاده‌ای در مرکز ميدانی از هيچ، که پيرمرد در دوردست‌ها ظاهر می‌شود با کت و شلواری مشکی. می‌آيد طرفت. نرسيده که وروجک‌ها از چپ و راستت توی دايره می‌آيند و بر محيط دايره، مانند گلزنان مسابقه فوتبال بالا و پايين می‌پرند. پيرمرد حالا رسيده است نزديک دايره و ابروهايش به معنای عصبانيت در هم است. وروجک‌ها پايکوبان محيط دايره را دور می‌زنند و هر نود درجه، باز برمی‌گردند. پيرمرد آمده‌ است روی محيط دايره در ميانه وروجک‌ها و عصايش را به طرف تو نشانه رفته ‌است. وروجک ها چيزی مانند جام توی دست راست دارند.حالا پيرمرد و وروجک ها پاهاشان روی محيط دايره‌ است و انگار روی خطوطی که از مرکز به طرف بيرون کشيده شده است دراز شده‌اند.

هیچ نظری موجود نیست: