همیشه این طور نیست که ما دوست داشته باشیم و دیگران ندونن .گاهی دیگران دوست دارن ما رو و ما نمی دونیم.داشتم فکرمی کردم که علتش اینه که هنوز هنر دوست داشته شدن رونمی دونیم.می گن که عشق خود خواهی و حسادت میاره.همینه دیگه.نمی خوای دوست داشته بشی برای اینکه دوست داشتن مال یکی دیگه است.از وقتی به این مسئله رسیدم گذشته های خودم و خاطرات م جلوی چشم رژه میرن.چقدر بوده که من دوست داشته شدم و نفهمیدم.الان می فهمم.آنقدر مشخصه که از خودم تعجب می کنم.چطور از لحن صدا به صداقت پی نبردم!!چقدر دوست داشته نشدم و فریب تظاهر دوست نما های اطراف رو خوردم...اما این همه از خود دوست داشتن نیست بلکه از خود فریبی منه که فکر می کردم آنچنان که باید آموختم چگونه عشق بورزم و دوست داشته باشم.
باز هم اشتباه می کنم انگار.دکتر شریعتی می گه :
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
باز هم یه جای کارم می لنگه ..کمی بیشتر فکر کن.
باز هم اشتباه می کنم انگار.دکتر شریعتی می گه :
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
باز هم یه جای کارم می لنگه ..کمی بیشتر فکر کن.
۷ نظر:
آره موافقم .خیلی از اوقات این اتفاق می افته .خیلی از اوقات.ولی این دیگه مشکل من و تو نیست.مشکل مال اون طرفه.
دوست داشتن --- تقريبا يادم رفته
ما هم همیشه ناظر !یه تماشاچی که فقط تشویق می کنه از دریا میترسه!
مو مرد ماهي گيروم. مي روم ماهي ميگيروم
به سختی میشه اظهار نظر کرد . نمیدونم چی بگم . فقط این جور نوشته ها خوندنش خوبه و لذت بخشه .
ممنونم از لطف مکرر بر و بچز پنجشنبه ها .
درود
سلام بر دوست نازنین من. به گمونم همه ما هنوز محتاج تجربه هستیم. ما خودمون رو شناختیم اما دیگران رو نه!
سلام جالب توجه بود .
ارسال یک نظر