۱۳۸۵/۰۹/۲۶

لعبتكان

... و تو ای انسان! نگويمت که فلک را هيچ بازی نبود. تو در اين بازی ملعبه ای را مانی در دست خلايق و هنگامی - تو پنداری - خلايق ملعبه اند اندر دستان تو. ليکن ندانی تو و خلايق همه ملعبه ايد اندر دستان فلک ... پس شبان تاريک و سحرگاهان سپيد ٬ هر دو را برخود آسان گير که اندر باطن هيچ تفاوت نبود.

.....
بخشي از جوامع الحكايات عطا علوي

۳ نظر:

ناشناس گفت...

من رو یاد بعضی از آثار خودم انداختی علی جان.گاهی از اونها هم هیچی نمی فهمم.

ناشناس گفت...

اما بدان و اگاه باش که تو . . . البته اگر اصرار کنی میتوانی که بخوری

ناشناس گفت...

اما بدان و اگاه باش که تو . . . البته اگر اصرار کنی میتوانی که بخوری