۱۳۸۹/۰۳/۰۶

یک روز مانده به اغاز دنیا..که نشد!

یک روز مانده به اغاز دنیا.
به پویا گفتم می خوام بنویسم دربارش.ببینم عکس العمل من تو این شراط چیه.خیلی حال کرد.
انوش هم خوشش اومد.نیش هرچند که خودش درگیر سوژه بود.
تا نیمه شب بیدار بوذم.فکر کنم 23 بار شروع کردم.اینو از خطهای پایانم حساب کردم.اما ناتمام ماند.
نیمه شب ساعت 3 فکر کنم بعد از خوردن 3 تا ماالشعیر و 11 نخ سیگار کشیدن و یک تکه کیک خشک شده
از روی ناچاری خوردن به این نتیجه رسیدم که من نمی تونم هیچ شروعی برای یک روز مانده به اغاز دنیا پیدا کنم.
چون در اون شرایط هنوز نه واژه بود به این شکل و نه توصیف.
و من اصرار داشتم که همه چیز عکس العمل واقعی باشه.
به پویا گفتم .قبول کرد .
گفت شاید اون عکس العمل در اون شرایط گفتن این باشد و بس ... ها...
پی نوشت:دوست مهمان ما دراین هفته کمی زود upکرد.به همین علت من امروز نوشتم.

۲ نظر:

Anoosh Shapoori گفت...

یک روز مانده به وسط دنیا کیه ؟

مهدی گفت...

سلام... به ! در مورد شلوغ ترین تاریخ تو زندگی خدا خواستی مطلب بنویسی میگی نشد؟ یک روزی که حسابی فرشته ها و خدا درگیر بودند و مراسم کلنگ زنی رو با سربدار کردن اولین ناراضی و معترض تاریخ شروع کردند ...
یک روز مانده به وسط دنیا همین امروز بود، فردا وسط دنیاس خیالت راحت باشه.